محل تبلیغات شما
می گویند يکي از آيين‌هاي سالانه‌ي ايرانيان است. می گویند ايرانيان آخرين سه‌شنبه‌ي سال خورشيدي را با بر افروختن آتش و پريدن از روي آن به استقبال نوروز مي‌روند!

سرویس اجتماعی بی باک‎؛ می گویند که چهارشنبه سوري، يک جشن بهاري است که پيش از رسيدن نوروز برگزار مي‌شود!

 می گویند؛ مردم در اين روز براي دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهايشان مراسمي را برگزار مي کنند که ريشه‌اش به قرن‌ها پيش باز مي گردد!

می گویند؛ این جشن آنقدر جالب و نشاط آور است که مراسم ويژه‌ي آن در شب چهارشنبه صورت مي‌گيرد و براي مراسم در گوشه و کنار کوي و برزن نيز بچه‌ها آتش‌هاي بزرگ مي افروزند و از روي آن مي پرند و ترانه (سرخي تو از من ، زردي من از تو ) مي‌خوانند!

نوشته اند: در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب، هر خانواده بوته‌هاي خار و گزني را كه از پيش فراهم كرده اند روي بام يا زمين حياط خانه و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت گله» كپه مي‌كنند. با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان، زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي‌شوند و بوته‌ها را آتش مي‌زنند.

در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روي بوته‌هاي افروخته مي‌پرند، تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري و غم و محنت را از خود بزدايند و سلامت و سرخي و شادي به هستي خود بخشند. مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه‌هايي مي‌خوانند: "زردي من از تو ، سرخي تو از من"، "غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا"، "اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده"
خاکستر چهارشنبه سوري، را نحس مي‌دانند، زيرا مردم هنگام پريدن از روي آن، زردي و ييماري خود را، از راه جادوي سرايتي، به آتش مي دهند و در عوض سرخي و شادابي آتش را به خود منتقل مي کنند. سرود "زردي من از تو / سرخي تو از من"

ن و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقي با كاسه‌اي مسين برمي‌دارند و شب هنگام در كوچه و گذر راه مي‌افتند و در برابر هفت خانه مي‌ايستند و بي‌آنكه حرفي بزنند پي در پي قاشق را بر كاسه مي زنند. صاحب خانه كه مي‌داند قاشق ن نذر و حاجتي دارند، شيريني يا آجيل، برنج يا بنشن و يا مبلغي پول در كاسه‌هاي آنان مي‌گذارد.

اگر قاشق ن در قاشق زني چيزي به دست نياورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود نااميد خواهند شد. گاه مردان به ويژه جوانان، چادري بر سر مي‌اندازند و براي خوشمزگي به قاشق زني در خانه‌هاي دوست و آشنا و نامزدان خود مي‌روند.

خانواده‌هايي كه بيمار يا حاجتي داشتند براي برآمدن حاجت و بهبود يافتن بيمارشان نذر مي كردند و در شب چهارشنبه‌ي آخر سال آش ابودردا» يا آش بيمار» مي‌پختند و آن را اندكي به بيمار مي‌خوراندند و بقيه را هم در ميان فقرا پخش مي‌كردند.

نویسنده:بهرام گلمرادی

باران در شعر فارسی - سهراب سپهری

باران در شعر فارسی - کارو

شعر زیبایی در وصف پاییز

يا ,مي ,، ,روي ,تو ,آتش ,از روي ,از من ,سرخي تو ,زردي من ,من از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یادواره سردار و هفت شهید روستای پاقلات Sisilix بروز بلاگ ( Beroozz )